بورژوازی و فلسفه اجتماعی اش
نصرت شاد نصرت شاد

 هورست پولر در کتاب " فیلسوفان و افکار کانونی شان " در مبحث " فلسفه اجتماعی " غرب در قرن گذشته ، از بیست متفکر نام میبرد که غالبا اقتصاد دان هایی هستند که از مواضع لیبرالی یا مسیحی و ضد کمونیستی به پیشنهاد اصلاحاتی در فلسفه اجتماعی  سرمایه داری میپردازند .

نخستین " فیلسوف اجتماعی " و اقتصاد دان این گروه  فریدریک هایک (1992-1889) ، برنده جایزه نوبل علوم اقتصادی ، متولد شهر وین است که از زمان جنگ جهانی دوم به انگلیس مهاجرت نموده و در آنجا مشاور اقتصادی سیساستمداران انگلیس برای اصلاحات اجتماعی بوده .

او با انتشار کتاب " سوء استفاده و سقوط عقل " تبدیل به یک فیلسوف اجتماعی بورژوایی گردید . وی در رابطه با جنبش سوسیالیستی انگلیس کتاب " راه برده گی " را منتشر کرد و در آنجا ادعا نمود که اقتصاد برنامه ای کمونیستهای شوروی ، ضد دمکراسی و ضد دولت قانونی بود و به دیکتاتوری ختم گردید .

هایک علت طرفداری غالب روشنفکران غرب از نظام سوسیالیستی را به سبب غیبت اتوپی لیبرالی میداند گرچه در نظر او لیبرالیسم ایده ای عمل گرا است . هایک بزرگترین اشتباه روشنفکران قرن بیست را هواداری آنان از ایده سوسیالیسم میداند . او مدعی است که خرافات روشنفکری و اجتماعی با عقاید مارکس و فروید شروع شد . در نظر هایک اقتصاد برنامه ای، عادلانه نیست چون تقسیم عادلانه کالا نمی باشد .

هایک مینویسد که نازیسم نوعی سوسیالیسم بود که بر اساس سوسیالیسم پادگانی شوروی و لیبرالیسم ستیزی حکومت بیسمارک بوجود آمد . وی به مبارزه با فاشیسم پرداخت گرچه بقول خودش، او نه سوسیالیست بود و نه یهودی. در نظر هایک پایه عدالت اجتماعی باید بر اساس عدالت تقسیم کالا بوجود آید .

هایک مبلغ آزادی در چهارچوب قانون بود چون آزادی و مسئولیت در جامعه مقوله هایی جداناپذیر از همدیگر هستند .در نظر هایک انسان سکاندار سرنوشت خود نیست بلکه ترقیات اجتماعی هستند که انسان را ناخودآگاه در زندگی هدایت میکنند . آخرین اثر او کتاب " گمراهی سوسیالیسم " بود . درآلمان شاگردان او سالها در انتخابات شعار" آزادی بجای سوسیالیسم "را مطرح نمودند . هایک سالها مشاور اقتصادی چرچیل ، تاچر ، و ریگان بود .

دومین فیلسوفان این مبحث ، ویلهلم روپکه (1966-1899) متولد آلمان است که با بقدرت رسیدن فاشیسم ، از دانشگاه اخراج شد و به سوئیس فرار نمود . وی یکی از نظریه پردازان " راه سوم " یعنی نه سرمایه داری و نه سوسیالیسم بود . او در نظام سرمایه داری  ، دولت رفاه را مضر و گمراهی میدانست و سوسیالیسم را به دلیل توتالیتاریسم استالینیستی آن ، موجب برده گی انسان معرفی نمود . او نیز مدعی بود که سوسیالیسم بجای خدمت به تودهها، نماینده منافع روشنفکران چپ شده است .

روپکه در مسیحیت، ارزشهای انسانی و اجتماعی را میدید . او میگفت که یک قرن است که انسان غربی میکوشد تا بدون خدا زندگی کند ولی چون او در خلاء دینی بسر میبرد ، سراغ ایدئولوژی ها رفته است . در نظر روپکه آزادی نیاز به رعایت وابستگی اخلاقی و انظباط شخصی دارد . او مینویسد چون یک قرن بین سالهای (1914-1814) در اروپا صلح برقرار بود ، اقشار زیادی از جامعه در رفاه زیستند .

پیرامون والتر اویکن (1951-1891) در این کتاب بحث زیادی نشده غیر از اینکه او فرزند فیلسوف معروف، روبرت اویکن ، و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1908 است . والتر اویکن در سن 59 سالگی بر اثر سکته قلبی در هتلی درگذشت . مهمترین اثر او کتاب " اصول سیاست اقتصادی " است .

 

چهارمین فیلسوف این بخش ، میلتون فریدمن ( 2006- 1912 ) خالق کتاب " سرمایه داری و آزادی " ، مبلغ لیبرالیسم است . او ازادی اقتصادی را مقدمه آزادی سیاسی میداند و دخالت دولتی در موضوعات شخصی را تهدیدی بزرگ برای آزادی بشمار می آورد . وی سالها مشاور اقتصادی نیکسون ، ریگان ، تاچر ، دولت اسرائیل ، و دولت شیلی زمان پینوشه بوده است .

معروف ترین اینگونه فیلسوفان یا اقتصاددانان، لودویک ارهارد (1977-1897) ، سیاستمدار آلمانی است .او را پدر معجزه اقتصادی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نامیده اند . معلم فلسفی او فرانس اوپرنهایمر بود .ارهارد باعث شد که سرمایه داری مدل غربی به خشونت و درنده گی سرمایه داری آمریکایی نباشد وبه نقل از ضرب المثلی، از دزدی کاروانسر ، دستمالی هم به سرایدار ببخشند .

ارهارد از سال 1950 مفهوم " اقتصاد بازار اجتماعی " یا " سرمایه داری اجتماعی " را بکار برد . وی میگفت که هدف سیاست، فقط اوج پیشرفت اقتصادی نیست بلکه رفاه اجتماعی است تا مردم دست به انقلاب نزنند . او به تقلید از آدام اسمیت میگفت که انسان ذاتا موجودی است اجتماعی، متفکر و عملگرا .

نل برونینگ (1991-1890) مبلغ فلسفه اجتماعی مسیحی است . او خالق 1800 اثر است . دو اثر مهم او  " فلسفه اجتماعی کلیسا " و " نگاهی انتقادی به سرمایه داری " برای کشف یک سیستم بهتر است. ادعای فلسفه اجتماعی مسیحی را نخستین بار پاپ در سال 1891 مطرح نمود .

نل برونینگ همچون مارکس در شهر تریر آلمان بدنیا آمد و به همان مدرسه ای رفته بود که مارکس درس خوانده بود . نقد آثار مارکس از دید مسیحیت هدف آثار این متفکر است . وی همچون مارکس میگفت که جهان را باید تغییر داد و نه فقط آنرا تعریف و تفسیر کرد . او مفهوم کاپیتالیسم را از مارکس گرفت و همچون مارکس میگفت که در سرمایه داری، سیستم تولید کالا موجب ازخودبیگانگی انسان میگردد .

او حتی آنزمان به تحسین سیاست اقتصاد برنامه ریزی شده شوروی پرداخت و گفت چون راندمان تولید در آنجا بالاتر از تولید در غرب است ،باید سرمشق قرار گیرد . برونینگ به حمایت از سندیکاهای کارگری برای اجرای 35 ساعت کار در هفته در غرب نیز پرداخت . او مدعی بود که فلسفه اجتماعی مسیحی موجب رشد نظریه فلسفه اجتماعی سرمایه داری و فلسفه اجتماعی بازار آزاد شده است .

 


February 21st, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي